نیروهای دنیای دید
كمپوزیسیون (تركیببندی)
كمپوزیسیون یک واژه فرانسوی است كه در زبان فارسی آن را تركیب بندی می نامیم.
آفرینش كلیه آثار هنرهای تجسمی ، نیازمند طراحی و سازماندهی دقیق عناصر بصری يا همان تركیب بندی است. هنرمند در ساماندهی و تركيب بندی یک اثر هنری ، عناصری چون خط ، شكل ، بافت ، نور ، سايه و رنگ را در قالب یک مجموعه ساختمانی منظم دوبعدی يا سه بعدی ، تركیب می كند و بدین وسیله ، ايدهها و مفاهيم ذهنی خويش را بيان می كند و به ديگران انتقال می دهد. عناصر بصری ، در جريان تركيب با يكديگر ، در یک مجموعه تصويری ، كيفيتهای ويژه و با ارزشی را از لحاظ بصری به وجود می آورند، كه در القای مفاهیم مورد نظر هنرمندان به ديگران، نقش بااهميتی دارد و در حقيقت وسيله مؤثری در انتقال محتوای اثر به بينندگان می باشد. تعداد اين كيفيتهای بنيادی كه یک كمپوزيسيون خوب را می سازد فراواناند.
اما مهمترين آنها عبارت است از:
- ريتم
- تعادل
- تناسب
- شكل
- زمينه
- فضای مثبت و منفی
كادر
کادر، در عرصه هنرهای تصويری ، معيار مهمی براي ارزيابی روابط بين اجزای تشكيل دهنده هر اثر هنری است. كادر، به محدوده هر اثر هنری گفته می شود ، كه در داخل خود، كليه عناصر بصری را جمع می كند و شكل می بخشد. شكل كادر، اغلب مربع و مربع مستطيل است؛ اما بنا به فرم و محتوای هر اثر هنری ، هنرمند می تواند شكلهای ديگری را برای كادر اثر خود، انتخاب كند.
نكتهای كه هنرمند در انتخاب كادر خود، ملزم به رعايت آن است عبارت است از تركيب عناصر موضوع به شكلی كه از مجموع اثر یک توازن و تعادل به چشم بخورد.
چهار قالب پايه عمده كه معمولاً هنرمندان برای كادر كار هنری خود از آن استفاده می كنند:
- مستطيل افقی
- مستطيل عمومی
- مربع
- دايره
كادر مستطيل
در تضاد با قطع مربع و دايره چون یکی از ابعاد آن طويل تر از ديگری است، جهت را ارائه ميدهد. یک مستطيل افقی خطوط، سطوح افقی ، افق و جهات چپ و راست را تأكيد می كند. یک مستطيل عمودی خطوط ، سطوح عمودی ، ارتفاع ، كشش ، فضای دورشونده (عمق) و جهات بالا و پايين را تأكيد می كند، هرچه مستطيل باریک تر باشد مشخصات و ويژگی های يادشده بيشتر مورد تأكيد قرار می گيرد و هرچه مستطيل كوتاهتر باشد از تأكيد روی ويژگی های مورد نظر كاسته می شود. كادر مستطيل رايج ترين كادر مورد استفاده می باشد.
قطع مربع
به دليل تشابه و تقارن محوری اين قطع بدون كشش و جهت تصوير متوجه مركز آن می باشد و مفاهیمی چون توازن ، قدرت سكون ، دوام و آرامش را القا می كند. اگر بيان چنين كيفياتی در تصویر مورد نظر است كادر مربع انتخابی منطقی خواهد بود.
قطع دايره
اين نوع كادر اكنون كمتر استفاده می شود. اين قطع تصويری حتی بيش از قطع مربع جهت تصويری را متوجه مركز می كند.
تعادل
مهمترين عامل فيزيكی و فيزیولوژیكی مؤثر بر حواس بشر ، نياز او به حفظ تعادل است. او می خواهد پاهایش استوار روی زمين قرار گیرد و مطمئن باشد كه در هر شرایطی وضعیت قائم بدن خود را حفظ كند. از اين روست كه انسان آگاه يا ناخودآگاه در ارزيابی های بصری خود نيز پيش از هر عامل ديگر از نظر بصری به وجود تعادل و توازن، توجه می كند. شگفت اين است كه با وجود آنكه محل مركز ثقل را برای حفظ تعادل در كليه نقوش بصری می توان به صورت علمی محاسبه كرد، هيچ شيوه محاسباتی سريعتر و دقيقتر از احساس غريزهای خاص كه در حواس بشر وجود دارد، نيست.
تعادل وقتی در یک صفحه به وجود می آيد كه كلیه عناصر موجود در صفحه ، يا كادر در تمام سطح صفحه طوری تقسیم بشوند و جای گيری كنند كه چشم بيننده ، همه آنها را با هم ببيند و به راحتی در تمام صفحه گردش كند. به عبارت ديگر اگر تمام يا بيشتر عناصر در یک طرف صفحه جمع شوند و طرف دیگر خالی بماند اين صفحه دارای تعادل نیست و یا مثلاً اگر سطوح رنگی بيشتر در یک طرف باشند و سطوح غيررنگی در طرف ديگر باز اين صفحه از لحاظ بصری متعادل نيست. پس كمپوزيسیونی متعادل است كه چشم به راحتی بتواند از یک طرف صفحه به جهتهای ديگر كشيده شود و هيچكدام سد و مانعی از نظر بصری برای او ايجاد نشود.
بايد افزود كه ريشه و اساس همه توانایی های مختلف انسان ، بستگی به حس تعادل دارد و چنانچه حس تعادل در انسان كاستی یابد، به هيچ روی قادر به حركت نبوده و به زوال می گراید.
در عرصه هنر نيز، تعادل یکی از بنيادی ترین عناصر آفرينش هر اثر هنری است، كه نبود آن، منجر به بی ثباتی و نداشتن توازن بصری و در نتيجه باعث تزلزل در ارزشهای زيبایی شناختی اثر می گردد. چشم ما برای حفظ تعادل، هنگام ديدن اشياء و يا بيان تصويری آنها، به محورهای عمودی و افقی توجه دارد. به این معنی كه چشم به منظور يافتن تعادل در پديدههایی كه مورد ديدن قرار ميگیرند، ابتدا برای آنها یک محور عمودی كه بر یک پايه افقی قرار دارد، در نظر می گيرد و بدين وسيله تعادل شیء را سنجيده و اندازهگيری می كند. اين محور عمودی ـ افقی در واقع وجود خارجی ندارد، اما چشم ما ناخودآگاه برای تشخيص تعادل، اين محور را كه یکی از مهمترین عوامل ایستایی و تعادل در فضای هستی است، مورد نظر قرار می دهد.
آموزش طراحی صحنه در سایت طلوع فیلم:
https://blog.tolofilm.com/طراحی-صحنه/
نیروهای دنیای دید
كمپوزیسیون (تركیببندی)
كمپوزیسیون یک واژه فرانسوی است كه در زبان فارسی آن را تركیب بندی می نامیم.
آفرینش كلیه آثار هنرهای تجسمی ، نیازمند طراحی و سازماندهی دقیق عناصر بصری يا همان تركیب بندی است. هنرمند در ساماندهی و تركيب بندی یک اثر هنری ، عناصری چون خط ، شكل ، بافت ، نور ، سايه و رنگ را در قالب یک مجموعه ساختمانی منظم دوبعدی يا سه بعدی ، تركیب می كند و بدین وسیله ، ايدهها و مفاهيم ذهنی خويش را بيان می كند و به ديگران انتقال می دهد. عناصر بصری ، در جريان تركيب با يكديگر ، در یک مجموعه تصويری ، كيفيتهای ويژه و با ارزشی را از لحاظ بصری به وجود می آورند، كه در القای مفاهیم مورد نظر هنرمندان به ديگران، نقش بااهميتی دارد و در حقيقت وسيله مؤثری در انتقال محتوای اثر به بينندگان می باشد. تعداد اين كيفيتهای بنيادی كه یک كمپوزيسيون خوب را می سازد فراواناند.
اما مهمترين آنها عبارت است از:
- ريتم
- تعادل
- تناسب
- شكل
- زمينه
- فضای مثبت و منفی
كادر
کادر، در عرصه هنرهای تصويری ، معيار مهمی براي ارزيابی روابط بين اجزای تشكيل دهنده هر اثر هنری است. كادر، به محدوده هر اثر هنری گفته می شود ، كه در داخل خود، كليه عناصر بصری را جمع می كند و شكل می بخشد. شكل كادر، اغلب مربع و مربع مستطيل است؛ اما بنا به فرم و محتوای هر اثر هنری ، هنرمند می تواند شكلهای ديگری را برای كادر اثر خود، انتخاب كند.
نكتهای كه هنرمند در انتخاب كادر خود، ملزم به رعايت آن است عبارت است از تركيب عناصر موضوع به شكلی كه از مجموع اثر یک توازن و تعادل به چشم بخورد.
چهار قالب پايه عمده كه معمولاً هنرمندان برای كادر كار هنری خود از آن استفاده می كنند:
- مستطيل افقی
- مستطيل عمومی
- مربع
- دايره
كادر مستطيل
در تضاد با قطع مربع و دايره چون یکی از ابعاد آن طويل تر از ديگری است، جهت را ارائه ميدهد. یک مستطيل افقی خطوط، سطوح افقی ، افق و جهات چپ و راست را تأكيد می كند. یک مستطيل عمودی خطوط ، سطوح عمودی ، ارتفاع ، كشش ، فضای دورشونده (عمق) و جهات بالا و پايين را تأكيد می كند، هرچه مستطيل باریک تر باشد مشخصات و ويژگی های يادشده بيشتر مورد تأكيد قرار می گيرد و هرچه مستطيل كوتاهتر باشد از تأكيد روی ويژگی های مورد نظر كاسته می شود. كادر مستطيل رايج ترين كادر مورد استفاده می باشد.
قطع مربع
به دليل تشابه و تقارن محوری اين قطع بدون كشش و جهت تصوير متوجه مركز آن می باشد و مفاهیمی چون توازن ، قدرت سكون ، دوام و آرامش را القا می كند. اگر بيان چنين كيفياتی در تصویر مورد نظر است كادر مربع انتخابی منطقی خواهد بود.
قطع دايره
اين نوع كادر اكنون كمتر استفاده می شود. اين قطع تصويری حتی بيش از قطع مربع جهت تصويری را متوجه مركز می كند.
تعادل
مهمترين عامل فيزيكی و فيزیولوژیكی مؤثر بر حواس بشر ، نياز او به حفظ تعادل است. او می خواهد پاهایش استوار روی زمين قرار گیرد و مطمئن باشد كه در هر شرایطی وضعیت قائم بدن خود را حفظ كند. از اين روست كه انسان آگاه يا ناخودآگاه در ارزيابی های بصری خود نيز پيش از هر عامل ديگر از نظر بصری به وجود تعادل و توازن، توجه می كند. شگفت اين است كه با وجود آنكه محل مركز ثقل را برای حفظ تعادل در كليه نقوش بصری می توان به صورت علمی محاسبه كرد، هيچ شيوه محاسباتی سريعتر و دقيقتر از احساس غريزهای خاص كه در حواس بشر وجود دارد، نيست.
تعادل وقتی در یک صفحه به وجود می آيد كه كلیه عناصر موجود در صفحه ، يا كادر در تمام سطح صفحه طوری تقسیم بشوند و جای گيری كنند كه چشم بيننده ، همه آنها را با هم ببيند و به راحتی در تمام صفحه گردش كند. به عبارت ديگر اگر تمام يا بيشتر عناصر در یک طرف صفحه جمع شوند و طرف دیگر خالی بماند اين صفحه دارای تعادل نیست و یا مثلاً اگر سطوح رنگی بيشتر در یک طرف باشند و سطوح غيررنگی در طرف ديگر باز اين صفحه از لحاظ بصری متعادل نيست. پس كمپوزيسیونی متعادل است كه چشم به راحتی بتواند از یک طرف صفحه به جهتهای ديگر كشيده شود و هيچكدام سد و مانعی از نظر بصری برای او ايجاد نشود.
بايد افزود كه ريشه و اساس همه توانایی های مختلف انسان ، بستگی به حس تعادل دارد و چنانچه حس تعادل در انسان كاستی یابد، به هيچ روی قادر به حركت نبوده و به زوال می گراید.
در عرصه هنر نيز، تعادل یکی از بنيادی ترین عناصر آفرينش هر اثر هنری است، كه نبود آن، منجر به بی ثباتی و نداشتن توازن بصری و در نتيجه باعث تزلزل در ارزشهای زيبایی شناختی اثر می گردد. چشم ما برای حفظ تعادل، هنگام ديدن اشياء و يا بيان تصويری آنها، به محورهای عمودی و افقی توجه دارد. به این معنی كه چشم به منظور يافتن تعادل در پديدههایی كه مورد ديدن قرار ميگیرند، ابتدا برای آنها یک محور عمودی كه بر یک پايه افقی قرار دارد، در نظر می گيرد و بدين وسيله تعادل شیء را سنجيده و اندازهگيری می كند. اين محور عمودی ـ افقی در واقع وجود خارجی ندارد، اما چشم ما ناخودآگاه برای تشخيص تعادل، اين محور را كه یکی از مهمترین عوامل ایستایی و تعادل در فضای هستی است، مورد نظر قرار می دهد.
آموزش طراحی صحنه در سایت طلوع فیلم: